نماز


























اهل بیت علیهم السلام

چرا شيعيان با دست باز نماز ميخوانند؟

قبل از پاسخ به اين سؤال لازم است معناي تكتف يا تكفير و يا همان دست بسته نماز خواندن در لغت دانسته شود و نظر ائمه و فقهاي شيعه پيرامون آن بررسي شود

تكفير در لغت

ابن اثير در اين باره مي‌گويد

التكفير ، وهو وضع اليدين على الصدر ، والانحناء ، خضوعا واستكانة .

النهاية في غريب الحديث، ج 4، ص 100.

تكفير عبارت است از قرار دادن دو دست بر روي سينه و مقداري خم شدن به خاطر خشوع و درماندگي.

و جوهري مي‌گويد:

والتكفير أن يخضع  الإنسان لغيره كما يكفر العلج للدهاقين، يضع يده على صدره ويتطامن له. الصحاح، ج 2، ص 808

تكفير اين است كه انسان براي ديگري خشوع نمايد همانگونه كه چهارپا براي صاحبش خشوع مي كند يعني انسان دستش را بر روي سينه قرار دهد و براي او خشوع كند مقدمه

اول:

شيعه همه اعمال خود را طبق سنت پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم انجام ميدهد چرا كه معتقد است خدا پيامبر را الگوي ما قرار داده است

قَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ . احزاب 21

تحقيقا براي شما در وجود رسول خدا الگوي نيكويي است

همچنين با ادله قطعيه از سنت پيامبر ما خود را ملزم به تبعيت از ائمه اهل بيت و گرفتن سنت رسول خدا صلي الله عليه و آله وسلم از ايشان مي دانيم و اين مسئله دو دليل اساسي دارد:

1/وجوب تبعيت از اهل بيت

شيعه اماميه با وجود ادله زير راهي جز اتباع از ائمه اهل بيت عليهم السلام را صحيح نمي داند

الف حديث ثقلين

يكي از ادله حديث ثقلين است كه مورد اتفاق و اعتماد فريقين است و بسياري از محدثين و كبار علماي اهل سنت آن را نقل كرده اند

قام رسول الله [صلى الله عليه وآله] يوماً فينا خطيباً، بماء يدعى خمّاً بين مكة والمدينة، فحمد الله وأثنى عليه، ووعظ وذكرَّ، ثم قال: أمّا بعد، ألا أيها الناس!.. وأنا تارك فيكم ثقلين: أولهما كتاب الله....... ثم قال: وأهل بيتي أذكركم الله في اهل بيتي، أذكركم الله في أهل بيتي، أذكركم الله في أهل بيتي».

صحيح مسلم: ج4 ص1873، باب فضائل علي بن أبي طالب.

رسول خدا روزي در ميان ما خطبه خواندند در كنار بركه اي به نام خم بين مكه و مدينه پس حمد و ثناي الهي كرد و موعظه كرد و تذكر داد سپس گفت : اما بعد اي مردم آگاه باشيد .. من دو چيز گرانبها در ميان شما باقي مي گذارم اول آنها كتاب خدا .... سپس فرمودند : و اهل بيتم  درباره اهل بيت من به ياد خدا باشيد درباره اهل بيت من به ياد خدا باشيد درباره اهل بيت من به ياد خدا باشيد .

اما اين اهل بيت كه در اين حديث تبعيت از آنان واجب شده است چه كساني هستند حديث ذيل از سنن ترمذي مشخص كننده اين اهل بيت هستند:

لما نزلت هذه الآية على النبي صلى الله عليه وآله: إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً في بيت أم سلمة، فدعا فاطمة وحسناً وحسيناً، فجللهم بكساء وعلي خلف ظهره، فجلله بكساء، ثم قال: اللهم، هؤلاء أهل بيتي، فاذهب عنهم الرجس وطهرهم تطهيراً، قالت أم سلمة: وأنا معهم يا رسول الله؟ قال: أنت على مكانك وأنت إلى خير

سنن الترمذي: ج5 ص328. قال عنه الألباني: «صحيح» الألباني، صحيح سنن الترمذي: ج3 ص306 ح 3205.، وأخرجه غيره من المحدثين والعلماء، كالطبري في جامع البيان الطبري، جامع البيان: ج22 ص12 ح21736. والطحاوي في مشكل الآثار مشكل الآثار: ج1 ص335.

زماني كه اين آيه  « إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً » احزاب 33 بر پيامبر نازل شد در خانه ام سلمه بود پس حضرت فاطمه سلام الله عليها و حسن و حسين را صدا زند پس آنها را با كسا (يماني) پوشاند و حضرت علي عليه السلام پشت سر او بود او را نيز با كساء پوشاندند سپس فرمودند : خدايا اينها اهل بيت من هستند پس پليدي را از آنها دور كن و آنها را پاك و پاكيزه گردان ،‌ ام سلمه گفت : اي رسول خدا من هم با ايشان هستم رسول خدا فرمودند : تو منزله خود را داريم و تو خوب هستي (اما اهل بيت افراد خاصي هستند).

اما اينكه در روايت مي گويد به آنها تمسك كنيد و بايد بدانيم معناي تمسك چيست؟

در اين باره ملا علي قاري از علماي اهل سنت مي گويد:

والمراد بالأخذ بهم، التمسك بمحبتهم ومحافظة حرمتهم والعمل بروايتهم والاعتماد على مقالتهم...».

وذكر المناوي في فيض القدير ما يشبه هذا المضمون.المناوي، فيض القدير شرح الجامع الصغير: ج3 ص20

مرقاة المفاتيح: ج9 ص3974، باب مناقب أهل بيت النبي [صلى الله عليه وآله]

مراد به تمسك به آنها تمسك به محبت آنها و مراقبت احترام آنها و عمل به روايات آنها و اعتماد بر گفتار ايشان است ...

ب- حديث سفينه

يكي ديگر از احاديثي كه دليل محكم وقطعي بر وجوب اتباع از مكتب اهل بيت است حديث سفينه است كه احمد امام حنبليها و ديگر محدثين و علماي اهل سنت آن را نقل و سند آن را تصحيح كرده اند :

سمعت أبا ذر يقول وهو آخذ بباب الكعبة: من عرفني فأنا من قد عرفني، ومن أنكرني فأنا

 أبو ذر سمعت النبي صلى الله عليه وآله يقول:« ثم ألا إنّ مثل أهل بيتي مثل سفينة نوح من ركبها نجا ومن تخلف عنها هلك

أحمد بن حنبل، فضائل الصحابة: ج2 ص785؛ الحاكم النيسابوري المستدرك: ج2 ص343. الطبراني، المعجم الكبير: ج3 ص44 – 45؛ الطبراني، المعجم الأوسط: ج4 ص10 ج5 ص306 ـ 355، ج6 ص85؛ الطبراني، المعجم الصغير: ج1 ص139ـ 140 ج2 ص22.الحاكم النيسابوري، المستدرك: ج2 ص343. تاريخ بغداد: ج12 ص90. حلية الأولياء: ج4 ص306.

شنيدم كه اباذر در حاليكه در كعبه را گرفته است مي گويد : كسي كه مرا مي شناسد كه مي شناسد و كسي كه مرا نمي شناسد من ابوذر هستم شنيدم رسول خدا صلي الله عليه و آله وسلم مي فرمود : آگاه باشيد مثل اهل بيت من مثل كشتي نوح است كه هر كس بر آن سوار شود نجات پيدا مي كند و هر كس سوار آن نشود هلاك خواهد شد.

تفسير وجه تشبيه اهل بيت عليهم السلام به سفينه را مناوي نيز بيان كرده است

قال المناوي: «ووجه تشبيههم بالسفينة أنّ من أحبهم وعظّمهم شكراً لنعمة جدهم وأخذ بهدي علمائهم نجا من ظلمة المخالفات، ومن تخلف عن ذلك غرق في بحر كفر النعم وهلك في معادن الطغيان».

المناوي، فيض القدير: ج5 ص660.

مناوي مي گويد : وجه تشبيه اهل بيت به كشتي اين است كه كسي كه ايشان را دوست بدارد و به آنها احترام كند به خاطر شكر نعمت جدشان (رسول خدا) و به هدايت و راهنمايي عالمان آنها عمل كند از تاريكي اشتباهات نجات پيدا مي كند ، و كسي كه از آن سرپيچي كند در درياي كفران نعمت غرق خواهد شد و در سرچشمه هاي طغيان هلاك خواهد شد.

ادله قطعي ديگري مثل حديث نجوم نيز دال بر وجوب تبعيت از اهل بيت است.

 

اما قبل از بيان نحوه نماز رسول خدا از منابع شيعه و سني نظر شما را به نظر ائمه اهل بيت و آراي علماي شيعه و سني درباره تكفير (دست بسته نماز خواندن) جلب ميكنم .

گفتار ائمه عليهم السلام :

والنهي في صحيح محمد بن مسلم عن أحدهما ( عليهما السلام ) قلت له : الرجل يضع يده في الصلاة وحكى اليمنى على اليسرى فقال : ذلك التكفير لا تفعله.

 

وسائل الشيعة (آل البيت): 265/7،ح 9295، التهذيب: 84/2 ح 310.

 

محمد بن مسلم از امام باقر يا امام صادق عليهما السلام نقل كرده است كه به حضرت گفتم : شخصي در نماز دست راست را روي دست چپ مي گذارد پس حضرت فرمودند : اين تكفير است آن را انجام نده.

ودر حسنه زراره از امام باقر عليه السلام آمده است

لا تُكَفِّر فإنما يصنع ذلك المجوس

وسائل الشيعة (آل البيت): 266/7، ح 9296، الكافي: 299/3 ح 1، التهذيب: 84/2 ح 309

در نماز تكفير نكن كه تكفير كار مجوس است

نظر فقهاء إماميّه

صاحب جواهر مي فرمايد

 

فالمشهور بين الأصحاب نقلا وتحصيلا بل في الخلاف والغنية والدروس وعن الانتصار الاجماع عليه عدم جوازه في الصلاة ، بل لا أجد فيه خلافا إلا من الإسكافي فجعل تركه مستحبا ، وأبي الصلاح ففعله مكروها ، واختاره المصنف في المعتبر للاجماع المحكي المعتضد بالتتبع.

جواهر الكلام، ج 11، ص 15

بنابر اين مشهور بين علما از جهت روايات و فتوا بلكه در خلاف و غنيه و دروس و انتطار اجماع بر آن شده است عدم جواز تكفير در نماز است بلكه من خلافي جز اسكافي كه ترك آن را مستحب دانسته است و ابي الصلاح حلبي كه انجام آن را مكروه دانسته است نيافتم و مصنف كتاب معتبر اجماع نقل شده را با تتبع و پيگيري محكم كرده است .

 

 

 

 

نظر علماي اهل سنت

اهل سنت در همه عالم پيرو چهار مذهب فقهي هستند كه هيچ يك از اين چهار مذهب دست بسته نماز خواندن را جزء واجبات نماز نميدانند بلكه آن را از مستحبات نماز ميدانند:

 

عبدالرحمن جزيري صاحب كتاب الفقه علي المذاهب الاربعة مي نويسد:

يسن وضع اليد اليمنى على اليسرى تحت سرته أو فوقها وهو سنة باتفاق ثلاثة من الأئمة

قراردادن دست راست بر روي دست چپ زير ناف يا بالاي آن سنت است ،‌ و اين عمل به اتفاق سه تن از ائمه مذاهب چهار گانه سنت است .

الفقه علي المذاهب الاربعة ج 1 ص 251 ،‌ كتاب الصلاة با ب وضع اليد اليمني علي اليسري في الصلاة ، الفقه علي المذاهب الاربعه ج 1 ص 285 المكتبة الشاملة اصدار اول .

بنابر اين عمل شيعه هرگز ترك واجب نيست بلكه نهايت مطلب آن است كه ترك عمل مستحبي را انجام داده است.

دوم:

امام مذهب مالكي و علماي مالكي نظري مخالف با بقيه مذاهب اهل سنت دارند و حتي مستحب بودن تكتف در نماز واجب را قبول ندارند:

قال مالك المتوفى 176: في وضع اليمنى على اليسرى في الصلاة، قال: لا أعرف ذلك في الفريضة ، وكان يكرهه ولكن في النوافل إذا طال القيام فلا بأس بذلك يعين به علي نفسه ... .

امام مالك (رئيس مذهب مالكي) درباره قرار دادن دست راست بر دست چپ در نماز ميگويد:‌ اين كار را در نماز واجب مستحب نمي دانم و آن مكروه است اما در نمازهاي مستحبي اگر قيام طولاني شود اشكالي ندارد كه كمك بگيرد از اين كار براي خودش .

 

المدوّنة الكبرى امام مالك : ج 1 ص 74 (الاعتماد في الصلاة و الاتكاء و وضع اليد علي اليد)

سمرقندي حنفي مي گويد

قال مالك : السنة هي ارسال اليدين حالة القيام

مالك مي گويد : سنت اين است كه در حال قيام دست ها را پايين بيندازي

تحفة الفقهاء ج 1 ص 126 كتاب الصلاة باب افتتاح الصلاة (سننه)

سوم:

نكته سوم وجود ادله اي است بر اينكه تكتف (دست بسته نماز خواندن) از اضافات مردم بر نماز بوده و هيچ دليلي بر وجوب و حتي استحباب آن وجود ندارد بنابر اين دست بسته بودن در نماز يك نوع عمل اضافي است و هر نوع زياده اي در نماز نيازمند دليل است و چون دليلي بر آن نداريم پس ترك آن افضل است :

 

قال ابن رشد القرطبي: وثبت أيضاً أنّ الناس كانوا يؤمرون بذلك ، وورد ذلك أيضاً من صفة صلاته في حديث أبي حميد فرآى قوم أنّ الآثار التي أثبتت ذلك اقتضت زيادة على الآثار التي لم تنقل فيها هذه الزيادة وأنّ الزيادة تجب أن يصار إليها ورأى قوم أنّ الأوجب المصير إلى الآثار التي ليس فيها هذه الزيادة لأنّها أكثر ولكون هذه ليست مناسبة لأفعال الصلاة وإنّما هي من باب الاستعانة ولذلك أجازها مالك في النفل ولم‏يجزها في الفرض....

ابن رشد قرطبي ميگويد: و همچنين ثابت شده است كه مردم امر مي كردند به تكتف ، و اين مطلب همچنين وارد شده است از صفت صلات پيامبر در حديث ابي حميد كه عده اي معتقد بودند كه اين زياده (تكتف) در نماز را ثابت ميكند اقتضا دارد اين زياده را بر رواياتي كه اين زياده در آنها نقل نشده است و واجب است كه اين زياده به آنها اضافه شود و عده اي معتقد بودند كه واجب است ملتزم شدن به رواياتي كه در آن اين زياده وجود ندارد به خاطر اينكه آنها تعدادشان بيشتر است و به خاطر اينكه دست بسته بودن مناسبتي با افعال نماز ندارد و همانا اين قضيه از باب كمك گرفتن است و به همين خاطر امام مالك آن را در نماز مستحبي اجازه داده ولي در نماز واجب اجازه نداده است.

 

بداية المجتهد: ج 1 ص 112 (المسالة السابعة اتفاق العلماء علي ان السجود علي سبعة اعضاء).

 

مهمترين دليل بر دست بسته نماز خواندن روايت بخاري است كه در آن تصريح مي كند به اين كه ((الناس يؤمرون)) و نميگويد كه پيامبر امر كرد كه دست راست را روي دست چپ بگذاريد. بنا بر اين اين روايت به هيچ عنوان حاكي از سنت پيامبر نميشود و برفرض اگر دلالت آن درست بود و حاكي از سنت بود باز هم به دليل تعارض با روايات معتبر كه حاكي عدم اين زياده هستند اين روايت از حجيت و اعتبار خارج ميشد. به روايت بخاري توجه فرماييد:

فروى عن  عَبْد اللَّهِ بْنُ مَسْلَمَةَ، عَنْ مَالِكٍ، عَنْ أَبِي حَازِمٍ، عَنْ سَهْلِ بْنِ سَعْدٍ، قَالَ كَانَ النَّاسُ يُؤْمَرُونَ أَنْ يَضَعَ الرَّجُلُ الْيَدَ الْيُمْنَى عَلَى ذِرَاعِهِ الْيُسْرَى فِي الصَّلاَةِ . قَالَ أَبُو حَازِمٍ لاَ أَعْلَمُهُ إِلاَّ يَنْمِي ذَلِكَ إِلَى النَّبِيِّ صلى الله عليه وسلم. قَالَ إِسْمَاعِيلُ يُنْمَى ذَلِكَ. وَلَمْ يَقُلْ يَنْمِي.

عن ابي حازم از سهل بن سعد است كه گفت : مردم امر مي كردند كه نمازگزار در نماز دست راست را بر ساعد دست چپ بگذارد . ابو حازم مي گويد: مطلبي درباره اين روايت نمي دانم جز اينكه به پيامبر نسبت داده شده است . اسماعيل مي گويد : اين مطلب نسبت داده شده است و نمي گويد خود او نسبت داده است .

صحيح البخاري: ج 1 ص 181، ح 740، كتاب الأذان، ب 87، باب وَضْعِ الُْيمْنَى عَلَى الْيُسْرَى.

چهار:

ما ميدانيم كه نماز امري تعبدي است كه از جانب خداي عزوجل واجب شده است كه افعال و اذكار آن نيز تعبدي است كه واجب است از جانب خداي عزوجل تعيين و از جانب پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله و سلم تبيين گردد همانگونه كه در حديث نبوي آمده است :

قال رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم : صلوا کما رايتموني اصلي

پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم فرمودند :‌ نماز بخوانيد همانگونه كه مي بينيد من نماز مي خوانم.

 

صحيح البخاري ج 1 ص 155 , کتاب الاذان باب الاذان للمسافر اذا کان جماعة ....

با توجه به مطالبي كه بيان شد اين ادعا كه دست بسته نماز خواندن همراه با نوعي احترام و خشوع بيشتر براي خداي عزوجل است از اساس باطل است بلكه بدعت‌ است و معناي آن نفي علم پيامبر به نحوه نماز خواندن با خشوع بيشتر است و اين مطلب افتراء به پيامبر است؛ چرا كه اگر نحوه بهتر و با خشوع بيشتري براي نماز خواندن وجود داشت ، خداي عزوجل كه رحيم بر بندگان است و مصلحت بندگان خود را بهتر از هر كس ديگر ميداند به آن شيوه امر مي كرد .

نماز دست باز پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم از كتب اهل سنت

با صرف نظر از روايات شيعه در نقل نماز پيامبر با دست بار در كتب معتبر اهل سنت نيز روايات فراواني در اين باب نقل شده است كه ما به ذكر يكي از معتبر ترين آن كه نحوه نماز پيامبر را با دست باز بيان مي كند اشاره مي كنيم :

روى محمد بن عمر وابن عطاء قال : سمعت أبا حميد الساعدي في عشرة من أصحاب رسول الله صلى الله عليه وسلم منهم أبو قتادة فقال أبو حميد : أنا أعلمكم بصلاة رسول الله صلى الله عليه وسلم قالوا : فأعرض قال : كان رسول الله صلى الله عليه وسلم إذا قام إلى الصلاة يرفع يديه حتى يحاذي بهما منكبيه ثم يكبر حتى يقر كل عظم في موضعه معتدلا ثم يقرأ ثم يكبر فيرفع يديه حتى يحاذي بهما منكبيه ثم يركع ويضع راحتيه على ركبتيه ثم يعتدل فلا يصوب رأسه ولا يقنعه ثم يرفع رأسه ويقول سمع الله لمن حمده ثم يرفع يديه حتى يحاذي منكبيه معتدلا ثم يقول : الله أكبر ثم يهوي إلى الأرض فيجافي يديه عن جنبيه ثم يرفع رأسه ويثني رجله اليسرى فيقعد عليها ويفتح أصابع رجليه إذا سجد ويسجد ثم يقول الله أكبر ويرفع ويثني رجله اليسرى فيقعد عليها حتى يرجع كل عظم إلى موضعه ثم يصنع في الأخرى مثل ذلك ....قالوا : صدقت هكذا كان يصلي صلى الله عليه وسلم.

محمد بن عمر و ابن عطا روايت كرده اند ابو حميد ساعدي از ده نفر از اصحاب رسول خدا شنيد كه يكي از اين ده نفر ابوقتاده است پس ابو حميد مي گويد من داناترين شما به نماز رسول خدا هستم به او گفتند : نماز را عرضه كن پس گفت : رسول خدا زماني كه به نماز مي ايستاد دو دوست خود را بالا مي برد تا موازي دو گوشش قرار مي گرفت سپس تكبير مي گفت تا اينكه هر عضو بدنش در جاي خود قرار مي گرفت سپس حمد و سوره را قرائت مي كرد سپس تكبير مي گفت سپس دو دستش را تا گوشش بال مي آورد سپس به ركوع مي رفت و دو كف دست خود را بر زانو مي گذاشت سپس آرام مي گرفت نه سرش را بالا مي آورد و نه زياد پايين مي انداخت و مي گفت خدا سخن كسي كه او را مدح كند شنيد سپس دو دستش را بالا بر تا كنار گوشش قرار گرفت سپس گفت : الله اكبر و سپس خود را به زمين انداخت و دو كف دست خود را كنار خود گذاشت سپس سر بلند كرد و بر پاي چپ نشست و انگشتان دو پايش را موقع سجده باز كرد و سجده كرد و سپس الله اكبر گفت و بلند شد و بر پاي چپ نشست تا همه اندامش آرام گرفت سپس در سجده  بعد همين كار را كرد .... همه گفتند : راست گفتي رسول خدا اينچنين نماز مي خواند .

 

 <span lang="AR-SA" dir="RTL&



نوشته شده در شنبه 10 دی 1390ساعت 13:58 توسط حسین قالیباف| |

مرجع دریافت قالبها و ابزارهای مذهبی
By Ashoora.ir & Night Skin